بعضی وقتی با قلم زدن نامی در میاورند فکر میکنند که هسته اتم را شکافته اند حال آنکه قلم زدن یکی از آسان ترین کارهایی است که هرانسانی با اندکی تمرکز فکری میتواند انجام بدهد بنگریم به میلونها مردم غربی که بناگاه کتاب زندگی یا داستان نویس میشوند مسعود بهنود خود در جایی گفت که چون جوان بودم مرا نمی پذیرفتند موهایم را رنگ خاکستری میکردم تا پذیرفته شوم این اولین ریاکاری اما بعد از رسیدن ایشان به انگلیس یا احتمالا در ایران ریش وموی سر همه سیاه شدند چرا ؟زیرا اکثریت مردم را جوانان تشکیل میدهند ایشان مخاطب میخواهندباید سن را کم کرد این دومین ریا ایشان در نظام گذشته میخوردند وچاق وچله میشدند وبرنامه میساختند واسم در میاوردند میبدی ونوری زاده دوستان نزدیکش هم بودند اما بهنود به محض رفتن آن نظام اولین شاکی سانسور شد واز سران به دادگاه انقلاب شکایت کرد بنگرید به دیگر کشورها نظیر تونس مصر ویا هر کشور انقلابی دیگر وروشنفکرانش که آیا چنین کردند نه مگر اینکه آدم روشنفکر نما باشد وکم جنبه دوستانش نوری زاده ومیبدی نکردند بگذریم که روزنامه نگارانی داشتیم که بهنود خاک پایشان هم نمیشد ما هم مجله خوان بودیم همه روزنامه خوان اما اگر این نظام برود ومردم دادگاهی را برای مجریان بی قانونی امروز بگذارند اولین شاکی باز بهنود خواهد بود وخواهد گفت این شما بودید که مرای برای منافع خود به انگلیس فرستادید ووارد بی بی سی کردید واحیانا وارد دستگاه های اسمش نیار انگلیس کردید میبینید که امروز ادعای غریبی میکند روشنفکر ایرانی باید شیعه باشد مثلا اگریک یهودی مغزی مانند انشتین در ایران پیدا شد بقدر پهن ارزش نخواهد داشت البته برای بهنود این ریا کاری بعدی ایشان حال حساب کنید ریاکاری های بی شماری که کرده وخواهد کرد آنجا که کتاب مینویسد همه را باید به دیده شک نگریست بعضی را بنده خوانده ام براستی همینطور است سالها پیش که نان خور انگلیس شده بود من در سایت خودش نوشتم که شما با خاکستری کردن ریش وپعد سیاه کردنشان دو رنگی خود را با زرنگی نشان دادید اما قافیه را باخته اید این را تنها با خود ساخته اید بقول لاتها ی جوانمرداین به کت ملت نمیرود حتما شما جاهای دیگرتان هم که پیدا نیست رنگ مالی میکنید ایشان میتوانند این کامنت را در بایگانی خود بیابند نام کامنت را نمیدانم چه گذاشته ام اما جناب بهنود من ناتوان هم میتوانم از شما بهتر بنویسم اما نمینویسم همین را هم در همان کامنت نوشتم صد ها هزار ایرانی اگر بخواهند مسعود بهنود شوند میتوانند فکر کردید با ادای روشنفکری در آوردن فرمولی برای سرعت مافوق نور کشف کردید وشما یکی یکدانه قلم هستید ؟ نان را به نرخ روز وبر سر سفره قطبی خوردن وبعد تا امروزی که ملایان هم بهایی به شما نمیدهند اما به هر صورت میخواهید عضوی از قبیله باشید مجبورید پاچه خواری کنید شاید خدا را چه دیدی اصلاخات آمد ووزیر ارشاد شدید بقول صمد آقا ما که نباید خوشمان بیاید آنها باید خوششان بیاید ما که آدم نیستیم
شعری که در وصف حالش گفتم ........ این چه چرندیست ز مسعود چرخنده و چربدنده و چرنده رژیم شه و شیخان همان مسعود بهنود که زند زِر ز بهبود همون حال کثیفش بمالد چنان خا......ه آن شیخ پلید را و خورد گو...... با آن شکل نحیفش عزیزان نشوید شوکه از این مردک الدنگ که ندارد نشانی ز مردی و زفرهنگ
ما نمی دانستیم که شرط اول فکر روشن داشتن،استعداد و تمایل و توانایی به صیغه در امدن است.مرسی اقا مسعود.چه قدر دنبال ان عینک کادر سیاه ری بان تو گشتم که روشنفکر بشوم.از کجا بدانم همچون شما باید بله را بگوییم.
بعضی وقتی با قلم زدن نامی در میاورند فکر میکنند که هسته اتم را شکافته اند حال آنکه قلم زدن یکی از آسان ترین کارهایی است که هرانسانی با اندکی تمرکز فکری میتواند انجام بدهد بنگریم به میلونها مردم غربی که بناگاه کتاب زندگی یا داستان نویس میشوند مسعود بهنود خود در جایی گفت که چون جوان بودم مرا نمی پذیرفتند موهایم را رنگ خاکستری میکردم تا پذیرفته شوم این اولین ریاکاری اما بعد از رسیدن ایشان به انگلیس یا احتمالا در ایران ریش وموی سر همه سیاه شدند چرا ؟زیرا اکثریت مردم را جوانان تشکیل میدهند ایشان مخاطب میخواهندباید سن را کم کرد این دومین ریا ایشان در نظام گذشته میخوردند وچاق وچله میشدند وبرنامه میساختند واسم در میاوردند میبدی ونوری زاده دوستان نزدیکش هم بودند اما بهنود به محض رفتن آن نظام اولین شاکی سانسور شد واز سران به دادگاه انقلاب شکایت کرد بنگرید به دیگر کشورها نظیر تونس مصر ویا هر کشور انقلابی دیگر وروشنفکرانش که آیا چنین کردند نه مگر اینکه آدم روشنفکر نما باشد وکم جنبه دوستانش نوری زاده ومیبدی نکردند بگذریم که روزنامه نگارانی داشتیم که بهنود خاک پایشان هم نمیشد ما هم مجله خوان بودیم همه روزنامه خوان اما اگر این نظام برود ومردم دادگاهی را برای مجریان بی قانونی امروز بگذارند اولین شاکی باز بهنود خواهد بود وخواهد گفت این شما بودید که مرای برای منافع خود به انگلیس فرستادید ووارد بی بی سی کردید واحیانا وارد دستگاه های اسمش نیار انگلیس کردید میبینید که امروز ادعای غریبی میکند روشنفکر ایرانی باید شیعه باشد مثلا اگریک یهودی مغزی مانند انشتین در ایران پیدا شد بقدر پهن ارزش نخواهد داشت البته برای بهنود این ریا کاری بعدی ایشان حال حساب کنید ریاکاری های بی شماری که کرده وخواهد کرد آنجا که کتاب مینویسد همه را باید به دیده شک نگریست بعضی را بنده خوانده ام براستی همینطور است سالها پیش که نان خور انگلیس شده بود من در سایت خودش نوشتم که شما با خاکستری کردن ریش وپعد سیاه کردنشان دو رنگی خود را با زرنگی نشان دادید اما قافیه را باخته اید این را تنها با خود ساخته اید بقول لاتها ی جوانمرداین به کت ملت نمیرود حتما شما جاهای دیگرتان هم که پیدا نیست رنگ مالی میکنید ایشان میتوانند این کامنت را در بایگانی خود بیابند نام کامنت را نمیدانم چه گذاشته ام اما جناب بهنود من ناتوان هم میتوانم از شما بهتر بنویسم اما نمینویسم همین را هم در همان کامنت نوشتم صد ها هزار ایرانی اگر بخواهند مسعود بهنود شوند میتوانند فکر کردید با ادای روشنفکری در آوردن فرمولی برای سرعت مافوق نور کشف کردید وشما یکی یکدانه قلم هستید ؟ نان را به نرخ روز وبر سر سفره قطبی خوردن وبعد تا امروزی که ملایان هم بهایی به شما نمیدهند اما به هر صورت میخواهید عضوی از قبیله باشید مجبورید پاچه خواری کنید شاید خدا را چه دیدی اصلاخات آمد ووزیر ارشاد شدید بقول صمد آقا ما که نباید خوشمان بیاید آنها باید خوششان بیاید ما که آدم نیستیم
پاسخحذفشعری که در وصف حالش گفتم ........ این چه چرندیست ز مسعود چرخنده و چربدنده و چرنده رژیم شه و شیخان
پاسخحذفهمان مسعود بهنود که زند زِر ز بهبود همون حال کثیفش
بمالد چنان خا......ه آن شیخ پلید را و خورد گو...... با آن شکل نحیفش
عزیزان نشوید شوکه از این مردک الدنگ که ندارد نشانی ز مردی و زفرهنگ
ما نمی دانستیم که شرط اول فکر روشن داشتن،استعداد و تمایل و توانایی به صیغه در امدن است.مرسی اقا مسعود.چه قدر دنبال ان عینک کادر سیاه ری بان تو گشتم که روشنفکر بشوم.از کجا بدانم همچون شما باید بله را بگوییم.
پاسخحذف